۱۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۳

صبا را گرد سر گردم، که از کوی تو می آید
سمن را جان برافشانم، کزو بوی تو می آید

زبان نکته سنجان در دهان انگشت حیرت شد
تکلّم الحق از چشم سخن گوی تو می آید

اگر خواهی که باز آید دل، ای آرام جان بازآ
علاج وحشت از رم خورده آهوی تو می آید

گشاد تیره بختان از خم زلف تو می خیزد
شب ما روز کردن، از بر روی تو می آید

حزین ، دیر و حرم را مست دارد ذکر توحیدت
به هر جا گوش دادم، بانگ یا هوی تو می آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.