هوش مصنوعی:
شاعر از رنج عشق و جدایی میگوید، از پیامهای فریبنده و دروغین که دل را میفریبد، اما از معشوق خبری نمیرسد. او از پنهان کردن راز دل با گریه سخن میگوید و از ناتوانی در بیان سودازدگی خود. در نهایت، از روزی یاد میکند که نالههایش به جایی نرسید و صدای ناقوس معشوق به گوشش نرسید.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۲۹۹
یک ره به سر تربتم از ناز نیامد
این جان ز تن رفته، دگر باز نیامد
پیغام دروغی که فریبد دل ما را
افسوس کزان لعل فسون ساز نیامد
خونین جگری بی تو نهفتیم ولیکن
از گریه، نگه داشتن راز نیامد
رفتم که نویسم من سودا زده حرفی
از مطلب گم گشته خبر باز نیامد
روزی که به دل ناله گره بود حزین را
ناقوس صنم خانه به آواز نیامد
این جان ز تن رفته، دگر باز نیامد
پیغام دروغی که فریبد دل ما را
افسوس کزان لعل فسون ساز نیامد
خونین جگری بی تو نهفتیم ولیکن
از گریه، نگه داشتن راز نیامد
رفتم که نویسم من سودا زده حرفی
از مطلب گم گشته خبر باز نیامد
روزی که به دل ناله گره بود حزین را
ناقوس صنم خانه به آواز نیامد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.