هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی بیانگر درد و رنج عشق نافرجام و ناکامی‌های زندگی است. شاعر از دل ناشاد، تهمت‌های ناروا، و ستم روزگار شکایت می‌کند و اشاره می‌کند که عشق با غم همراه است، اما در نهایت، عاشقان واقعی از این غم رها می‌شوند. همچنین، شعر به نقش آموزنده‌ی رنج و اهمیت درک عمیق‌تر زندگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند غم، ناکامی، و ستم روزگار ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۳۰۱

عشق سرکش، به فغان، زین دل ناشاد آمد
این سپندی ست کزو شعله به فریاد آمد

تهمت آلودهٔ عیشیم، که گلشن زادیم
پر و بالی نگشودیم که صیاد آمد

طفل خامیم و ستمکاری ایام ،به ما
ادب آموزتر از سیلی استاد آمد

خواستم عقد طرب با می گلگون بندم
با دلم الفت دیرینهٔ غم یاد آمد

غم بود قسمت دل های فراغت طلبان
هر که شد بندهٔ عشقت، ز غم آزاد آمد

درگه پیر مغان خاک مراد است حزین
هر که غمگین به در میکده شد شاد آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.