هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از حزین لاهیجی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به مضامینی مانند عشق، عرفان، رنج و شوریدگی می‌پردازد. شاعر از غربت، ایمان، عشق سوزان، و رهایی از بندهای دنیوی سخن می‌گوید و با اشاره به شخصیت‌های اساطیری مانند خضر و یوسف، بر جنبه‌های معنوی و عرفانی تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات اساطیری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۰۳

نقاب از چهره بگشا تا ز غربت جان برون آید
برافشان زلف را تا زاهد از ایمان برون آید

دهد گر لعل سیرابت منادی، جانگدازان را
خضر لب تشنه از سرچشمهٔ حیوان برون آید

فرو خوردم ز بیم خویت از بس اشک خونین را
ز چشمم جای مژگان، پنجهٔ مرجان برون آید

قدم از وادی شوقت کشیدن، نیست مقدورم
مرا گر خار پا از دیده چون مژگان برون آید

سپند من ندارد تاب روی گرم، چون شبنم
چه خواهم کرد اگر آن آتشین جولان برون آید؟

عبیرآمیز می آید ز کویَت قاصد آهم
صبا آلوده بوی گل از بستان برون آید

به زندان غریبی بایدش خون جگر خوردن
نمی بایست یوسف از چه کنعان برون آید

به محشر کشتهٔ شمشیر ناز لاله رخساران
چو گل خونین کفن از عرصهٔ میدان برون آید

زند چون خار خار عشق سرکش شعله در جانی
خلیل آسا سلامت ز آتش سوزان برون آید

نباشد پیش روشندل فروغی اهل دعوی را
فتد شمع از زبان، چون مهر نورافشان برون آید

چه عنوان از نیام آید برون تیغ سیه تابش؟
نگه خون ریزتر، زان نرگس فتان برون آید

حزین ، از جلوهٔ مستانهٔ ساقی بگو رمزی
که شیخ خانقاه از پاکی دامان برون آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.