هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حزین لاهیجی، به بیان مفاهیمی مانند عشق الهی، تسلیم در برابر تقدیر، و جستجوی حقیقت می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند گل و پلاس، محراب و آفتاب، و آیینه، رابطه‌ی انسان با معشوق ازلی را به تصویر می‌کشد و بر نقش عشق در روشنگری روح تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. درک این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۲۵

درکارگاه غیب چو طرح لباس شد
گل را حریر قسمت و ما را پلاس شد

حربا نکرد روی به محراب آفتاب
در خاک نقش پای تو تا روشناس شد

بر خاک حسرت، از دم شمشیر ناز تو
یک قطره خون چکید و دل بی هراس شد

ما جمله مظهریم جمال تو را ولی
آیینه در میانهٔ ما روشنانس شد

بخشید جان ز باده مرا پیر میفروش
دردش درین سبوی سفالین حواس شد

بخشد به کام جان، اثر آب زندگی
هر دانه ای که با کف افسوس، آس شد

یکسان به خاک گشته رواق خرد، حزین
بنیاد عشق بین که چه عالی اساس شد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.