هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، خود را به پروانه‌ای تشبیه می‌کند که گرد شمع (معشوق) می‌گردد و حاضر است فدای او شود. او از عشق و اشتیاق بی‌تابانه، مستی و دلدادگی سخن می‌گوید و در نهایت خود را شهید عشق بی‌باکانهٔ معشوق می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم سمبلیک مانند «شهید عشق» نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۲۷

پری گر وا کنم، پروانهٔ شمع تو خواهم شد
سمندر ساز آتشخانهٔ شمع تو خواهم شد

شبی پروانه سان گرد سرت گشتم، چه دانستم
که برگرد جهان افسانهٔ شمع تو خواهم شد

سرم گرم عروج نشئهٔ داغ است، می دانم
که مست از آتشین پیمانهٔ شمع تو خواهم شد

سحر ته پیرهن دیدم تو را چون شمع فانوسی
گریبان می درم، دیوانهٔ شمع تو خواهم شد

به تار آشنایی بسته بودم دل، ندانستم
که از پاس ادب، بیگانهٔ شمع تو خواهم شد

ز اشک و آه بی تابانه ام روشن بود کامشب
فدای جلوهٔ مستانهٔ شمع تو خواهم شد

حزین تیره روز خوبش را یک شب نپرسیدی
شهید خوی بی باکانهٔ شمع تو خواهم شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.