هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعات عشق، رنج‌های دنیوی، دیوانگی ناشی از عشق، و فلسفه‌ی زندگی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند سراب، خیال، شکست، و رهایی صحبت می‌کند و تأکید دارد که عشق واقعی از دل بیرون نمی‌رود. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و عرفانی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و دیوانگی ناشی از عشق نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۲۸

فقرم کجا ز جلوهٔ دنیا زبون شود؟
موج سراب، دام ره خضر چون شود؟

سودای زلف یار، به دیوانگی کشید
فکری که در دماغ بماند، جنون شود

در سینه شکسته دلان تو آه نیست
چون بشکند سپاه، علمها نگون شود

بی شفقت است ناخن خارا تراش عشق
نزدیک شد غبار دلم بیستون شود

در قلزمی که شورش عشق است، ناخدا
بالد به خویش قطره و دریای خون شود

خاکم به باد رفت وز یادم نمی روی
عشق آن خیال نیست که از دل برون شود

در نشئه، نیست عقل فلاطون کم از شراب
هر کس گزید خلوت خم، ذوفنون شود

هر برگ از بهار دگرگیرد آب ورنگ
از خون دیده، چهره مرا لاله گون شود

عمری که هست مایهٔ آزادگی حزین
حیف است صرف محنت دنیای دون شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.