هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از گذر زمان و فراق از معشوق سخن می‌گوید. او با یادآوری لحظات زیبا با یار، شب‌های هجران را سپری می‌کند و از دوری و اندوه شکایت دارد. همچنین، به مستی و خمار نگاه معشوق و بوی خوش زلف او اشاره می‌کند. در پایان، از بی‌ثباتی دنیا و گردش روزگار گله می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۶۶

در این دو هفته که با گل مدار می گذرد
پیاله گیر که ابر بهار می گذرد

به این خوشم که شب هجر، تیره روزان را
به یاد صبح بناگوش یار می گذرد

به حیرت از روش چشم می پرست توام
که دور مستی او در خمار می گذرد

از آن شبی که به زلف تو کرد شانه کشی
هنوز باد صبا مشکبار می گذرد

خجسته باد صباحی که میگساران را
به روی ساقی مشکین عذار می گذرد

حیات خواجهٔ دلمرده بین که روز و شبش
به فکر عالم ناپایدار می گذرد

ز دور چرخ چه اندیشم، از فلک چه کشم؟
مرا به گردش ساغر مدار می گذرد

چرا دراز نباشد شب فراق حزین ؟
سخن ز سلسلهٔ زلف یار می گذرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.