۱۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۹

با چرخ سفله، همّت ما در نبرد بود
گر روزگار پشت نمی داد مرد بود

یک کس به غیر داغ به ما گرم برنخورد
تا بود همدمی به نفسهای سرد بود

چون زعفران، خزان من آمد بهار من
اکسیر شادمانی ما رنگ زرد بود

از یاد سرد مهریت افسرد در فراق
داغ دلم که انجمن افروز درد بود

ما آزموده ایم حزین ، کار روزگار
پاس وفا، تفاوت نامرد و مرد بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.