۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹۰

خوش آنکه ساقی مجلس نقاب بردارد
غبار توبهام از دل، شراب بردارد

رهین منّت دریا نمی توان گشتن
بگو به ابر، ز چشم من آب بردارد

به رنگ نافه کند خون به دل اسیران را
چو عارضت اثر از مشک ناب بردارد

ز دل دگر چه توقع، نگاه گرم تو را؟
بگو خراج ز ملک خراب بردارد

چو چنگ، پشت حزین شد ز غم دوتا و هنوز
نشد که گوش ز چنگ و رباب بردارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.