هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی، بیانگر درد عشق و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر از دل‌افگاری، جفای زمانه، حسرت دیدار، و تأثیرات عمیق عشق بر روح و روان خود سخن می‌گوید. او از زخم‌های عشق، بی‌قراری در هجران، و تضاد بین مذهب عشق و باورهای دیگر می‌نویسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با مضامین پیچیده‌ای مانند رنج، جفا، و حسرت، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰۸

چند پرسی نگهش با دل افگار چه کرد
برق بی باک عیان است که با خار چه کرد

در بساطم اثری از دل و دین نیست به جا
به من ساده دل آن طرّهٔ طرّار چه کرد

گر بگویم، دل سنگین صدف گردد آب
که به روشن گهران چرخ جفاکار چه کرد

جلوه در خانهٔ آیینه به خود ننمایی
گر بدانی که به دل حسرت دیدار چه کرد

گر بگویم، رگ خوابت بگدازد چون شمع
که شب هجر تو با دیده بیدار چه کرد

زآنچه جز مذهب عشق است بپردازی دل
گر بدانی که به من سبحه و زنّار چه کرد

کرد داغم، نگه زاهد خاموش حزین
چه بگویم به من این صورت دیوار چه کرد؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.