هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر از عشق، جدایی و حسرت است. شاعر از زمزمه‌های عشق پریشان است، از تلخی‌های عشق می‌نالد، اما در عین حال تسلّی در لبخندهای پنهان می‌یابد. او از یاد یاران و اسیران عشق سخن می‌گوید و به تأثیرات عمیق عشق و جنون بر قلب خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به درک ادبی و عاطفی بیشتری دارند که معمولاً در سنین بالاتر قابل درک است.

شمارهٔ ۴۰۹

دلم از زمزمه عشق پریشان می کرد
مرغ بی بال و پری یاد گلستان می کرد

گر چه می داد لب تلخ عتابش، زهرم
دل تسلّی به شکرخندهٔ پنهان می کرد

رخنهٔ دام، به رویم در فیضی می بود
گر شکار افکن من، یاد اسیران می کرد

کرده بود ازسر نو مصر وفا را معمور
ماه کنعان من ار یاد عزیزان می کرد

در غبار خط مشکین، لب لعل تو همان
خون حسرت به دل چشمهٔ حیوان می کرد

دل همین داند و من، چشم تو هم آگه نیست
که چها کاوش مژگان تو با جان می کرد

شورش عشق و جنون فیض رسان بود حزین
سینهٔ چاک مرا، گل به گریبان می کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.