هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و درد دوری از معشوق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی معشوق و رنج‌های عاشقانه می‌نالد و اشاره می‌کند که حتی سخت‌ترین دردها نیز قابل مقایسه با این رنج نیستند. همچنین، او از تأثیر عمیق معشوق بر زندگی خود و دیگران می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'کافر بتکده' و 'صوفی صومعه' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۱۹

لب لعلت به پیامی دل ما شاد نکرد
کلک مشکین تو از غمزدگان یاد نکرد

می کند آنچه جگرکاو نگاه تو به دل
به رگ جان کسی، نشتر فولاد نکرد

سرو ناز تو که عمر ابدی سایهٔ اوست
یک ره از لطف، خرابی چو من آباد نکرد

کافر بتکده جز مهر رخت قبله نداشت
صوفی صومعه جز ذکر تو اوراد نکرد

کاوش ناخن غم، با جگرم کرد حزین
آنچه در کوهکنی، تیشهٔ فرهاد نکرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.