هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی، شاعر ایرانی، بیانگر رنج‌ها و سختی‌هایی است که شاعر در زندگی متحمل شده است. او از شکستن دست و بازو، دوری از بهشت، زندگی در محله‌ای آرام، تشنگی در بیابان، و بخشش‌های الهی مانند گرمی جگر و باران رحمت سخن می‌گوید. شاعر همچنین از فداکاری‌های خود مانند بردن شمع به خاک شهدا و صبر در حرمان گلستان یاد می‌کند و در نهایت، از بخشش رگ ابر و ژاله به عنوان پاداش همت خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'دل و دیدهٔ خونابه چکان' ممکن است برای مخاطبان جوان تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۲۸

پای بستند و ره سعی نشانم دادند
دست و بازو بشکستند و کمانم دادند

جان سختم حذر از دوزخ جاوید نداشت
خانه در کوچهٔ آسوده دلانم دادند

العطش زاست درین وادی تفسیده دلم
جگری گرمتر از ریگ روانم دادند

بر رخ خرقه کشان هم در رحمت باز است
بار در انجمن باده کشانم دادند

شمعها برده ام از صدق به خاک شهدا
تا دل و دیدهٔ خونابه چکانم دادند

اجر صبری که به حرمان گلستان کردم
چمن آرایی آن سرو روانم دادند

همّت از ابر نمی گشت طلبکار حزین
رگ ابر قلم ژاله فشانم دادند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.