هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حزین لاهیجی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و درد هجران است. شاعر از یادآوری خاطرات گذشته، عشق و جدایی مینالد و از مفاهیمی مانند عرفان، طبیعت و اساطیر برای بیان احساسات خود استفاده میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین دشوار میباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
شمارهٔ ۴۳۱
شور سودای تو در کودکی، استادم بود
کوه و صحرا همه جا عرصهٔ فریادم بود
سختی هجر، نزد شیشهٔ ناموس به سنگ
قاف تا قاف جهان بزم پریزادم بود
رم آهوی ختن پیش دلم زانو زد
سینه تا جلوه گه شوخی صیّادم بود
ترک یادآوریش دفتر نسیانم داد
آه اگر عهد فراموشی او یادم بود
نعل وارون من از حلقهٔ گیسوی کسی ست
که سری با شکن طرّهٔ شمشادم بود
پیر شوریده سر صومعهٔ قدس منم
یاد آن سلسله مو، حلقهٔ اورادم بود
چشم بیدادگری، جرعه به خونم می زد
مژه در قبضهٔ او، خنجر فولادم بود
چارهٔ عقدهٔ خاطر نتوانستی کرد
چون جرس در کف اگر پنجهٔ فولادم بود
شب که این تازه غزل نقش، حزین ، می بستم
قلمی سوخته از خامهٔ بهزادم بود
کوه و صحرا همه جا عرصهٔ فریادم بود
سختی هجر، نزد شیشهٔ ناموس به سنگ
قاف تا قاف جهان بزم پریزادم بود
رم آهوی ختن پیش دلم زانو زد
سینه تا جلوه گه شوخی صیّادم بود
ترک یادآوریش دفتر نسیانم داد
آه اگر عهد فراموشی او یادم بود
نعل وارون من از حلقهٔ گیسوی کسی ست
که سری با شکن طرّهٔ شمشادم بود
پیر شوریده سر صومعهٔ قدس منم
یاد آن سلسله مو، حلقهٔ اورادم بود
چشم بیدادگری، جرعه به خونم می زد
مژه در قبضهٔ او، خنجر فولادم بود
چارهٔ عقدهٔ خاطر نتوانستی کرد
چون جرس در کف اگر پنجهٔ فولادم بود
شب که این تازه غزل نقش، حزین ، می بستم
قلمی سوخته از خامهٔ بهزادم بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.