هوش مصنوعی: شاعر در این متن از نادیده گرفته شدن و درک نشدن توسط دیگران شکایت می‌کند. او اشاره می‌کند که مردم تنها ظاهرش را دیده‌اند اما جان و حقیقت وجودی او را درک نکرده‌اند. همچنین، شاعر به نادیده گرفتن ارزش‌های معنوی و عرفانی خود توسط دیگران اشاره می‌کند و از کسانی که او را به درستی نمی‌شناسند انتقاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای سنین پایین قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۳۳

تن دیده اند از من و جانم ندیده اند
نامم شنیده اند و نشانم ندیده اند

آنها که آورند سبک در نظر مرا
بیچارگان، به کوی مغانم ندیده اند

قومی که سرکشند ز نخوت بر آسمان
بر آستان میکده شانم ندیده اند

ز آوارگان دهر شمارندم ابلهان
در لامکان قدس مکانم ندیده اند

جمعی که شک به شان سلیمانیم کنند
زیر نگین، زمین و زمانم ندیده اند

لب تشنگان بادیهٔ شوق سلسبیل
آب حیات شعر روانم ندیده اند

تنها زنند لاف به میدان گفتگو
آنان که ذوالفقار زبانم ندیده اند

گر مانده اند در صف دعوی، گران رکاب
چالاکیی ز دست و عنانم ندیده اند

پوشیده است دیدهٔ نادیدگان حزین
عنقای مغربم که نشانم ندیده اند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.