هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، جدایی، انتظار و آرزوهای خود سخن می‌گوید. او از عناصری مانند گل، سینه‌چاک، زلف یار، باده‌نوشی و مفاهیمی مانند کفر و ایمان برای بیان احساساتش استفاده کرده است. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی و اساطیری مانند هدهد شهر سبا و سیاووش دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات اساطیری و فلسفی نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۴۷۸

بر سر تربتم آن نوگل خندان آرید
سست پیمان مرا بر سر پیمان آرید

چاک این سینه به دامان قیامت رفته ست
تاری از زلفش و آن سوزش مژگان آرید

دل بود منتظر و شوق نمی آید باز
هدهد شهر سبا را به سلیمان آرید

زهد و تقوا به در آرید سر، از خرقهٔ من
کفر زلفی به کفم آمده، ایمان آرید

موقع شادی اصحاب و غم اغیار است
محرمان را به سراپردهٔ سلطان آرید

باده نوشان مغان، دیدهٔ انجم شور است
نور چشم قدح از کوری ایشان آرید

بادهٔ سرختر از خون سیاووش کجاست؟
که رخ زرد مرا رنگ به عنوان آرید

چه شود خاطر آشفتهٔ ما جمع شود؟
خبری از سر آن زلف پریشان آرید

خامه شکّرشکن از عارف روم است حزین
طوطیان را به صلا در شکرستان آرید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.