هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از درد دل، ناامیدی، و بی‌پاسخی معشوق می‌گوید و از غم‌های حل‌نشده و عشق بی‌پایان سخن می‌راند. او احساس می‌کند که هیچ‌کس نتوانسته عشق را به پایان برساند و دلش همچنان درگیر است. همچنین، اشاره‌ای به تقدیر و بخت ناخوشایند خود دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تقدیر و عشق بی‌پایان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۸۰

پیکان تو مشکل که به دل یار توان کرد
دیگر چه علاج دل بیمار توان کرد؟

من مردم و یک بار به خاکم نگذشتی
این کوه غمی نیست که هموار توان کرد

کس شغل محبّت نرسانده ست به پایان
دل چون رود از کف چقدر کار توان کرد؟

صرصر چه زند گرم به خاکستر من پای؟
بختم نه چنان خفته که بیدار توان کرد

صد عقده بود بر دلش از بار علایق
این سبحه به گرد سر زنّار توان کرد

بر دوش اگر بار سر خویش کشیدیم
شادیم که خاک قدم یار توان کرد

شور تو حزین از لب شیرین سخن کیست؟
مصر از نی این خامه شکر بار توان کرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.