هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، جدایی، و رنجهای روحی سخن میگوید. او از خیانت و فریب حریف گلایه میکند و از تأثیرات عشق بر دل و جان خود مینالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند پیری، شهادت، و رندانهزیستی دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند «میدان شهادت» و «رندانهزیستی» ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۸۲
کی صرفه ز ما خصم سبک سر به دغا برد؟
خود باخت، دغل باز حریفی که ز ما برد
از هر دو جهان باز نیامد خبر از او
دل را کشش عشق ندانم به کجا برد؟
افسرده ز دم سردی ایّام نگردید
آتشکده آتش مگر از سینهٔ ما برد؟
از منّت پیری ست گرانباری دوشم
لب را به قدم بوس تو این پشت دوتا برد
یک جلوه خیال تو در اندیشهٔ ما کرد
دل لذت دیدار جدا، دیده جدا برد
خورشید نبردهست به چوگان سعادت
گویی که ز میدان شهادت سر ما برد
تردامنی مشرب رندانه حزین را
از توبه پشیمانی و از خرقه صفا برد
خود باخت، دغل باز حریفی که ز ما برد
از هر دو جهان باز نیامد خبر از او
دل را کشش عشق ندانم به کجا برد؟
افسرده ز دم سردی ایّام نگردید
آتشکده آتش مگر از سینهٔ ما برد؟
از منّت پیری ست گرانباری دوشم
لب را به قدم بوس تو این پشت دوتا برد
یک جلوه خیال تو در اندیشهٔ ما کرد
دل لذت دیدار جدا، دیده جدا برد
خورشید نبردهست به چوگان سعادت
گویی که ز میدان شهادت سر ما برد
تردامنی مشرب رندانه حزین را
از توبه پشیمانی و از خرقه صفا برد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.