هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق، انتظار، تنهایی و حسرت سخن میگوید. او از یار مستانهاش یاد میکند و از بیصبری برای رسیدن به بهار و شادی مینالد. همچنین، از درد دل و رنجهای درونی خود میگوید و امیدوار است که روزی دلش به کار آید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و حسرتآلود است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۸۹
خرامد یار من مستانه هر راهی دچار آید
مگر یک بار هم از کوچه راه انتظار آید
گوارا نیست آب زندگانی، بی حریفانم
به حسرت می کشم پیمانه ای، تا گل به بار آید
شرابی چون ندارم با کباب خویش می سازم
دل خود می خورم در آشیان تا نوبهار آید
کهن اوراق ما جانا همایون فال می باشد
نگه دار این دل سی پاره را، گاهی به کار آید
حزین آشفته دارد خامه ام را خطّ مشکینی
نی من ناله هر جا سر کند، بوی بهار آید
مگر یک بار هم از کوچه راه انتظار آید
گوارا نیست آب زندگانی، بی حریفانم
به حسرت می کشم پیمانه ای، تا گل به بار آید
شرابی چون ندارم با کباب خویش می سازم
دل خود می خورم در آشیان تا نوبهار آید
کهن اوراق ما جانا همایون فال می باشد
نگه دار این دل سی پاره را، گاهی به کار آید
حزین آشفته دارد خامه ام را خطّ مشکینی
نی من ناله هر جا سر کند، بوی بهار آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.