هوش مصنوعی: این شعر بهار را به تصویر می‌کشد که بدون حضور معشوق، زیبایی‌های آن نیز خار و غبار می‌شوند. شاعر از عشق و اشتیاق به معشوق می‌گوید و تأثیر حضور او را در طبیعت بهار توصیف می‌کند. بهار با همه زیبایی‌هایش، بدون معشوق، ناقص و دردآور به نظر می‌رسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی نیاز به درک ادبیاتی نسبتاً بالاتر دارد.

شمارهٔ ۵۳۷

بی تو در پیرهن نامیه، خار است بهار
چشم مخمور تو را گرد و غبار است بهار

به تمنّای تو ای نسترن آرای بهشت
پای تا سر همه آغوش و کنار است بهار

بس که دنبال تو ای سرو خرامان گشتهست
پایش از شبنم گل آبله دار است بهار

رنگ ازو، بوی از او، حسن و لطافت همه او
بیخود از جلوه ی آن لاله عذار است بهار

تکیه بر بستر نسرین و سمن نتواند
بس که از دست غمت زار و نزار است بهار

آن قدر نیست که گل ساغر می را بکشد
حیف و صد حیف که بی صبر و قرار است بهار

سرو رعنای مرا حلّه طراز است چمن
ماه زیبای مرا آینه دار است بهار

غنچه در پوست نگنجید ز تأثیر نسیم
زاهد از خرقه برون آی، بهار است بهار

شعله خوی تو حزین آفت گلزار نگشت
جگرش داغ از آن لاله عذار است بهار
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.