۱۷۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۸

سبز شد خط لبّ یار، بهار است بهار
ای جنون من سرشار، بهار است بهار

سینه گو چاک زند زاهد محراب نشین
سر ما و ره خمّار، بهار است بهار

دیده بحری ست پر آشوب، جنون است جنون
مژه ابریست گهربار، بهار است بهار

مطربا، ناله جانسوز، که شوری ست به سر
ساقیا، ساغر سرشار، بهار است بهار

سری از زیر پر خویش برون آر حزین
بگشا غنچه ی منقار، بهار است بهار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.