هوش مصنوعی: این شعر از غم و اندوه عمیق، تنهایی و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از عشق نافرجام، تلاش بی‌ثمر و گذر عمر بدون رسیدن به آرزوها می‌نالد. تصاویری مانند دل سوخته، آتش بی‌شراره، و بهار گذرا بر این حس تأکید دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با مضامین پیچیده‌ای مانند ناامیدی و گذر زمان، برای درک و ارتباط نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارند. این موضوعات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۵۶

دلها ز جلوه خون شد و یاری ندید کس
عالم به گرد رفت و سواری ندید کس

سرگشتگان چو موج بسی دست و پا زدند
زین بحر بیکرانه، کناری ندید کس

رخسار نانموده، دل از عشق سوختی
آتش زدی به شهر و شراری ندید کس

سرو و سمن ز ساغر شوق تو سرخوشند
در دور نرگس تو خماری ندیدکس

افسرده بود بس که بساط چمن حزین
ایام گل گذشت و بهاری ندید کس
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.