هوش مصنوعی: شاعر از ساقی درخواست می‌کند تا با بخشیدن جامی از شراب، او را از خمار نجات دهد و آرامش بخشد. او از دنیای ظواهر و زنگارهای زندگی خسته شده و به دنبال رهایی و وصال است. شاعر شراب را مایه‌ی فراموشی غم‌های گذشته می‌داند و از ساقی می‌خواهد تا می‌خانه و ساغر را از می پر کند تا بتواند از غم‌های زندگی بگریزد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عرفانی و اشاره به مصرف شراب است که برای مخاطبان بزرگسال مناسب‌تر می‌باشد.

شمارهٔ ۵۶۲

ای ساقی صبوح نجات از خمار بخش
جامی به طاق ابروی صبح بهار بخش

تا کی به قید عالم صورت به سر بریم؟
آیینه را خلاصی ازین زنگبار بخش

آرام سوز، حوصله ای کن نصیب ما
یا بحر بیقراری ما را قرار بخش

تا هست می به شیشه، غم از عمر رفته نیست
این آب رفته باز، به این جویبار بخش

تا هست می به شیشه ، غم از عمر رفته نیست
میخانه را بیا به من میگسار بخش

مپسند خالی از می گلرنگ ساغرم
ته جرعه ای چو لاله به این داغدار بخش

باشد می دو آتشه را نشئه بیشتر
ته جرعه ای ز خود به حزین فگار بخش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.