هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های درونی خود می‌گوید. او با تصاویری مانند زمین سوخته، نخل بی‌برگ، و اشک‌های جاری، احساس غم و تنهایی را بیان می‌کند. همچنین، از امیدهای بربادرفته و ناامیدی از یار سخن می‌گوید. با این حال، در میان این تاریکی، نشانه‌هایی از امیدواری و مقاومت نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، عشق و رنج ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۶۷

دارم ز داغ دل چمنی در کنار خویش
در زیر بال می گذرانم بهار خویش

برق از زمین سوختهٔ ما چه می برد
چون نخل آه، فارغم از برگ و بار خویش

گر نیست در بغل شب بخت مرا سحر
صبح جهانم از نفس بی غبار خویش

با آنکه می مکم جگراز تشنگی چو شمع
ابر بهارم از مژهٔ اشکبار خویش

آزاده بار منّت احسان نمی کشد
می دزدم از نسیم صبا شاخسار خویش

پیرایهٔ بهار جنون است رنگ مست
بر سر زدم ز داغ،گل اعتبار خویش

جیبم حریف سوخته جانی نمی کشد
دارم نهفته، در دل خارا شرار خویش

از یار، نیم ناز نگاهی ندیده ام
شرمنده ام ز خاطر امّیدوار خویش

در برگ ریز دی سخنم تازه و تر است
چون خامه خرّمم زلب جوببار خویش

هرگز نیامد آیت نوری به روی کار
گردانده ام بسی ورق روزگار خویش

اشک روان و رنگ پرافشان بود حزین
بفرست نامه ای به فراموشکار خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.