هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج‌های درونی خود می‌گوید و از آتش عشق و جدایی می‌سوزد. او به طبیعت و عناصری مانند بلبل و پروانه اشاره می‌کند که هرکدام به دلیلی می‌سوزند. شاعر همچنین از نگاه عبرت‌آموز ارباب نظر سخن می‌گوید و از عشق و دل‌بستگی‌های خود یاد می‌کند. در نهایت، او از آشکار شدن رازهای دل و ناتوانی در جمع کردن دل در غم معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و اندوه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۶۸

باید از نالهءجانکاه عصا دارد پیش
بس که دشوار برآید، نفس از سینهٔ ریش

بلبل از آتش گل سوزد و پروانه ز شمع
همه سوزند ز بیگانه، من از آتش خویش

آنگه ارباب نظر، دیده‌ورت می‌دانند
که به عبرت نگری هر چه تو را آید پیش

آمد آن شوخ به سیر چمن و نرگس مست
جلوهٔ قامت او دید و سرافکند به پیش

فکر آخر شدن دور قدح کشت مرا
ورنه از گردش افلاک ندارم تشویش

راز پوشیدهٔ دل‌ها همگی گردد فاش
کاو کاو مژه ات بس که نماید تفتیش

دل چه سان جمع کنم در غم دلدار حزین؟
من که در هر بن مو می‌خلد از هجرم نیش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.