هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از بی‌توجهی معشوق، درد فراق و امید به وصال سخن می‌گوید. همچنین، از مفاهیمی مانند توبه، غم و شادی، و طبیعت برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۵۷۶

یک دم به مزد دیده شب زنده دار خویش
می خواستم چو اشک تو را در کنار خویش

رنگین نگشت تیغ نگاهت زخون ما
آخر شکسته رنگی ما کرد کار خویش

چون در امید وعدهٔ وصلت سفید شد
کردم ز چشم خویش چو عبهر، بهار خویش

دارم امید منزلتی از دلت هنوز
بر سنگ می زنم چو گهر اعتبار خویش

هرگز کمی نمی کشم از دشمن غیور
بر دیده سپهر نشانم غبار خوبش

ما غسل توبه را به شط باده می کنیم
از بس که تشنه ایم به خون خمار خویش

ای مست ناز، طعن اسیری مزن به ما
از خویش غافلی که نگشتی شکار خویش

ما و بهار، عالم افسرده را حزین
داریم تازه، از نفس مشکبار خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.