هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و حرمان می‌نالد. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را بیان می‌کند و از عشق به عنوان نیرویی که می‌تواند جهان‌بینی را دگرگون کند، یاد می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۷۷

فکندم دل به کوثر از زلال لعل نوشینش
گرفتم در چمن نظّاره را از حسن رنگینش

نگاه ساده، دل را چون غزالان کرده صحرایی
سمن زار بناگوشش، بهار خط مشکینش

ز بی سرمایگی خجلت کشد مژگان رنگینم
اگر منت به چشم من نهد پای نگارینش

زکوشش ناله عاجز شد ز بس تیرش به سنگ آمد
چه سازد بی قراری های دل، با کوه تمکینش؟

به این حسرت نصیبی ها چه طرف از گلشنی بندم
که بیخود می رود ازکف، چو دل دامان گلچینش؟

چه ذوق از بزم هستی می پرستی را که می باشد
رگ تلخ شراب زندگانی، جان شیرینش؟

سراپا خوانده ام دیوان دل در مکتب عشقت
گل اشکی ست مضمون، مصرع آهی ست تضمینش

چرا در خون نخوابد از غم حرمان دیدارت
نگاه ناتوان من که مژگان است بالینش

به عشق آمیز تا بنمایدت جام جهان بین را
به شرط آنکه ننمایی به عقل مصلحت بینش

حزینی راکه ما دیدیم صد ره ننگ می آید
مسلمان را ز ایمانش، برهمن را ز آیینش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.