۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۱۷

چون طوطی اگر نام به گفتار بر آرم
کام دل از آن لعل شکربار برآرم

کارم به چمن وعدهٔ دیدار تو باشد
باشد مگر از پای گل این خار، برآرم

پرگالهٔ دل باشدش آویزهٔٔ دامان
آهی اگر از سینهٔ افگار، برآرم

ساقی به کفم لنگری از رطل گران ده
کاین عمر سبک سیر ز رفتار برآرم

دل را نکنم عرضه به هر بی سر و پایی
این آینه را در نظر یار برآرم

افتد اگر این بار به کف دامن وصلش
ای هجر، دمار از تو ستمکار بر آرم

نگذاشت سبک دستی ایام بهاران
تا بوی گل از رخنهٔ دیوار بر آرم

دل را به چه تدبیر، بگویید حریفان
تا ازکف آن طره طرار برآرم

در دام حزین گر کشم از سینه صفیری
مرغان همه را مست ز گلزار بر آرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.