هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از حزین لاهیجی، بیانگر سیر و سلوک عارفانه و رسیدن به وصال معشوق حقیقی است. شاعر از گذر از تعلقات دنیوی، رهایی از قید و بندهای ظاهری و رسیدن به حقیقت عشق الهی سخن میگوید. او با کنار گذاشتن پندارها و وابستگیهای دنیوی، به دیدار یار نائل میشود و در نهایت، کام دل را از لب یار میگیرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده در این شعر، درک آن را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. این محتوا برای افرادی مناسب است که از بلوغ فکری و شناختی لازم برای درک مفاهیم انتزاعی و عرفانی برخوردار باشند.
شمارهٔ ۶۲۰
از دیده ی دل پرده ی پندارگرفتیم
تا رخصت نظّارهٔ دیدار گرفتیم
بستیم چو از رد و قبول دگران چشم
تشریف قبول نظر یار گرفتیم
نشنیدکسی حرف زباد از دهن ما
گفتار به اندازهٔ کردار گرفتیم
خون دل ما بی گنهان حوصله سوز است
از چشم سیه مست تو اقرار گرفتیم
اوّل قدم از آرزوی خویش گذشتیم
تا ساغر وصل از کف دلدار گرفتیم
سرتاسر آفاق چو خورشید دویدیم
تا جای در آن سایهٔ دیوار گرفتیم
شد شارع کثرت بلد عالم وحدت
ما گوشهٔ خلوت سر بازار گرفتیم
چون شبنم افتاده به خورشید رسیدیم
از همّت خود قافله سالار گرفتیم
از تلخی دشنام حزین ، ذائقه مست است
ما کام خود آخر ز لب یار گرفتیم
تا رخصت نظّارهٔ دیدار گرفتیم
بستیم چو از رد و قبول دگران چشم
تشریف قبول نظر یار گرفتیم
نشنیدکسی حرف زباد از دهن ما
گفتار به اندازهٔ کردار گرفتیم
خون دل ما بی گنهان حوصله سوز است
از چشم سیه مست تو اقرار گرفتیم
اوّل قدم از آرزوی خویش گذشتیم
تا ساغر وصل از کف دلدار گرفتیم
سرتاسر آفاق چو خورشید دویدیم
تا جای در آن سایهٔ دیوار گرفتیم
شد شارع کثرت بلد عالم وحدت
ما گوشهٔ خلوت سر بازار گرفتیم
چون شبنم افتاده به خورشید رسیدیم
از همّت خود قافله سالار گرفتیم
از تلخی دشنام حزین ، ذائقه مست است
ما کام خود آخر ز لب یار گرفتیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.