۱۴۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۶

عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهیم
در صف سروران رسد، دعوی کج کلاهیم

کوثر تیغت ار کند، رحم به حال مجرمان
دوزخ جاودان شود، خجلت بیگناهیم

گرنه خوش است خاطرت، با غم سینه کوب من
گوش نمی دهی چرا هیچ به داد خواهیم؟

از نگهی که نرگست کرد به کار عاشقان
صافی لای باده شد، خرقهٔ خانقاهیم

عشق تو حرز جان بود، این همه امتحان چرا؟
گاه در آتش افکنی گاه به کام ماهیم

آه چه چاره کز دلم گرد الم نمی برد
شورش اشک نیم شب، ناله صبحگاهیم؟

گرچه شکارلاغرم لیک به یمن دل حزین
کشته تیغ ناز آن عربده جو سپاهیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.