هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به توصیف احساسات شاعر نسبت به معشوق و حالات روحی او می‌پردازد. شاعر از حسرت، عشق، و حالات معنوی خود سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند قیامت، میخانه، و باده‌نوشی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۶۳۸

بود تا چند در دل حسرت آن خوش بر و دوشم
هلال آسا کشد خمیازهٔ خورشید آغوشم؟

به باد دامنی از خاک بردارد شهیدان را
قیامت جلوه افتاده ست آن سرو قبا پوشم

سراسر می رود مژگان شوخش در رگ دلها
خراب هوشمندی های آن چشم قدح نوشم

شب افسانهٔ زلفش، ندارد گرچه کوتاهی
به خواب بیخودی نگذارد آن صبح بناگوشم

کند جام نگاهش باده در جام هوسناکان
سیه مست تغافلهای آن عاشق فراموشم

حزین ، از درد و صاف کفر و دین از من چه می پرسی؟
درین میخانه، خون مشربم، با جمله می جوشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.