۱۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۴۱

معنی کناره گیرد اگر از میان روم
خالی شود جهان چو برون از جهان روم

درکاروان شوق کسی بی دلیل نیست
دنبال بوی گل سحر از گلستان روم

پیش ره مرا نتواندکسی گرفت
خون دلم که از مژه ی خون فشان روم

بسیار دیده گردش ایام، نخل ما
همراه گل نیامده ام تا خزان روم

مردم ز هجر و دولت وصل تو رو نداد
هستم ز بخت پیر و به حسرت جوان روم

از یاد غیر، آتش غیرت به ما زدی
قربان شیوه های تو نامهربان روم

آمد شد بهار بسی دیدهام حزین
من برگ گل نیم که به باد خزان روم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.