هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی، غزلی عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد فراق، شوق وصال، و ناپایداری دنیا سخن می‌گوید. او از رنج هجران، بی‌وفایی روزگار، و اشتیاق به معشوق می‌نالد و خود را قربانی عشق و غیرت می‌داند. تصاویری مانند گلستان، خزان، و کاروان شوق به زیبایی احساسات شاعر را نشان می‌دهند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و شناخت ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد فراق و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۴۱

معنی کناره گیرد اگر از میان روم
خالی شود جهان چو برون از جهان روم

درکاروان شوق کسی بی دلیل نیست
دنبال بوی گل سحر از گلستان روم

پیش ره مرا نتواندکسی گرفت
خون دلم که از مژه ی خون فشان روم

بسیار دیده گردش ایام، نخل ما
همراه گل نیامده ام تا خزان روم

مردم ز هجر و دولت وصل تو رو نداد
هستم ز بخت پیر و به حسرت جوان روم

از یاد غیر، آتش غیرت به ما زدی
قربان شیوه های تو نامهربان روم

آمد شد بهار بسی دیدهام حزین
من برگ گل نیم که به باد خزان روم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.