هوش مصنوعی: شاعر در این متن خود را فردی خراباتی و عاشق معرفی می‌کند که با وجود دلق شیادانه و مستی، همتی مردانه و عشقی جانانه دارد. او از عشق و هجران می‌گوید و با وجود آگاهی، لغزش‌های مستانه دارد. انتظار عشقی بی‌وفا و نگاهی خون‌آغوش به دلارام، او را به وجد می‌آورد. در نهایت، او از سرگذشت دلکش خود با حزنی پای‌کوب سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی، عشق و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به شراب و خرابات دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۶۴۶

خراباتی نژادم دلق شیادانهای دارم
صراحی در بغل، در آستین پیمانه ای دارم

به ناقص فطرتان بخشیده ام دنیا و عقبا را
گدای کوی عشقم همت مردانه ای دارم

ز جانان می گریزم، شور استغنا تماشا کن
به هجران می ستیزم خوی بی باکانه ای دارم

بود پیر خرابات از کرم دست مرا گیرد
اگر هشیارم اما لغزش مستانه ای دارم

درین دیماه بی برگی شوم همخانه با بلبل
که من هم انتظار بی وفا جانانه ای دارم

زیاد نشئه حسن دلارام خون آغوشی
چو چشم خوش نگاهان در بغل پیمانه ای دارم

حزین از سرگذشت دلکش خود پای کوبانم
زبان و گوش محو لذت افسانه ای دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.