هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از محنت‌های زندگی است. او از صبر کوه‌وار خود، فریاد خاموشش، و عشق بی‌پروایش می‌گوید. شاعر به زیبایی‌های زندگی و آزادی اشاره می‌کند، اما در عین حال از حسرت و غم خود نیز سخن می‌گوید. در نهایت، او از درس‌های زندگی و خردی که از استاد خود آموخته، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و حسرت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۶۵۲

خرابی برنتابد محنت آبادی که من دارم
گران سنگ است صبر کوه بنیادی که من دارم

خروش من صفیر بلبل تصویر را ماند
نواپرداز خاموشی ست، فریادی که من دارم

مبادا هیچ صیدی بسته دام فراموشی
به حسرت می کشد بی رحم صیادی که من دارم

شکوه حسن بی پروا کجا و طاقت عاشق؟
گدازد شیشه دل را پریزادی که من دارم

به خاک کشتگان از جلوه افکنده ست آشوبی
قیامت می کند، نوخیز شمشادی که من دارم

خوشا قمری که آزاد است از قید گرفتاری
هزاران بنده دارد سرو آزادی که من دارم

به جای رشته دارد تار زنار برهمن را
در این بیت الصّنم تسبیح اورادی که من دارم

نمک پروردهٔ عشقم، حلاوت سنج رسوایی
گریبان می درد شور خدا دادی که من دارم

به حسرت می کند در کام من خونابهٔ دل را
چه می خواهد غمت از جان ناشادی که من دارم؟

حزین ، از لوح فطرت خوانده ام درس جوانمردی
بود پیر خرد شاگرد استادی که من دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.