هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و محبت سخن می‌گوید و بیان می‌کند که جز یاد معشوق، هیچ چیز دیگری در ذهنش جای ندارد. او از بی‌تابی و ناتوانی در فراموشی معشوق می‌گوید و تأکید می‌کند که در قید محبت اسیر است. شاعر همچنین از ناله‌ها و رنج‌های خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که توان فریاد زدن را نیز ندارد. در نهایت، او از وفاداری و عشق عمیق خود به معشوق یاد می‌کند و اظهار می‌دارد که مدت‌هاست از غم معشوق شاد نیست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۶۵۳

جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم
می ده که سر صحبت زهّاد ندارم

بی تابی دامم نه ز اندوه اسیری ست
من تاب فراموشی صیّاد ندارم

از قید محبت نتوان یافت رهایی
بیرون شد ازین بیضهٔ فولاد ندارم

ای شیشهٔ طاقت زده بر خاره کجایی؟
در سنگدلی چون تو دگر یاد ندارم

خاموشیم از ناله نه قانون شکیب است
آسوده نیم، قوّت فریاد ندارم

بیرون ننهم پا ز دل خود که خراب است
دیوانهٔ عشقم، سر آباد ندارم

سنگین دلی ناز تو غلتاند به خونم
حاجت به سبکدستی جلاد ندارم

ساقی دوسه ساغر به کدو ربز، گدا را
از پیر مغان جز طلب ارشاد ندارم

آخر نه حزین توام ای دوست وفا کو؟
دیری ست که خاطر ز غمت شاد ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.