هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق، رهایی از قید و بندهای دنیوی، و مستی و شوریدگی سخن می‌گوید. او از عشق به معشوق، بی‌اعتنایی به ناموس و ننگ، و تمایل به رهایی از غم دنیا و آخرت صحبت می‌کند. همچنین، از جفای معشوق و انتظار وصال او می‌نالد و در نهایت، به ستایش زیبایی و اشارات عاشقانه می‌پردازد.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به مستی و بی‌اعتنایی به هنجارهای اجتماعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۵۹

خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره کنم
به جان غلامی رند شراب خواره کنم

حصاریم غم دنیا و آخرت دارد
ازین میانه به مستی مگر کناره کنم

ز شیشه غیرت خورشید و ماه را ساقی
به جرعه ریز که خون در دل ستاره کنم

چه خوش بود که نشینی و گل برافشانی
پیاله نوشم و روی تورا نظاره کنم

گرفتم آنکه بود روز عدل و دادرسی
چگونه داغ جفای تو را شماره کنم؟

به حشر وعدهٔ دیدار اگر نصیب شود
رخ تو بینم و زنّار کفر پاره کنم

ز عشق من به عتابی، بنازم انصافت
به دست توست گریبان دل، چه چاره کنم؟

گذر به میکده ام گر فتد ز خود گذرم
به رغم مدعیان مستیی گذاره کنم

به چارهٔ دل سخت تو عاجزم ورنه
ز ناله رخنه به بنیاد سنگ خاره کنم

در انتظار وصال تو ساعتی صد بار
به مصحف دل سی پاره استخاره کنم

حزین اگر طلبد قبله دعا زاهد
به طاق ابروی خوبان شهر اشاره کنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.