هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و عشق ناکام خود می‌گوید. او از الفت با پروانه‌ها و آتش درونش سخن می‌گوید، به امید یافتن نشانی از یار. ناله‌های دلش بی‌پاسخ مانده و خود را در بازار زندگی عرضه کرده است. با این حال، یار دلنوازش تنها در خاطرش حضور دارد. شاعر از بسته‌شدن راه‌های شادی و طرب می‌گوید و امیدوار است با سبحه و زنار، عقده‌های دلش گشوده شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'کفر' و 'زنّار' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح داشته باشد.

شمارهٔ ۶۶۲

طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام
خونابه خورده ام، لب اظهار بسته ام

از بس مرا به مشرب پروانه الفت است
آتش به جای لاله به دستار بسته ام

شاید شبی شمیم گلی ره غلط کند
چشم طمع به رخنهٔ دیوار بسته ام

بی ناله از دلم نفسی سر نمی زند
پیوند درد، با دل افگار بسته ام

خود را به رایگان، همه جا عرضه می کنم
بر خویش راه گرمی بازار بسته ام

آن یار دلنواز در آغوش خاطر است
راه نظر به دیدهٔ بیدار بسته ام

بی می، لبم به خنده چو گل وا نمی شود
عقد طرب به ساغر سرشار بسته ام

شاید ز کفر عقدهٔ دل وا شود حزین
از دست سبحه داده و زنّار بسته ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.