۱۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶۲

طرفی که من ز پهلوی دلدار بسته ام
خونابه خورده ام، لب اظهار بسته ام

از بس مرا به مشرب پروانه الفت است
آتش به جای لاله به دستار بسته ام

شاید شبی شمیم گلی ره غلط کند
چشم طمع به رخنهٔ دیوار بسته ام

بی ناله از دلم نفسی سر نمی زند
پیوند درد، با دل افگار بسته ام

خود را به رایگان، همه جا عرضه می کنم
بر خویش راه گرمی بازار بسته ام

آن یار دلنواز در آغوش خاطر است
راه نظر به دیدهٔ بیدار بسته ام

بی می، لبم به خنده چو گل وا نمی شود
عقد طرب به ساغر سرشار بسته ام

شاید ز کفر عقدهٔ دل وا شود حزین
از دست سبحه داده و زنّار بسته ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.