هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و پراحساس است که در آن شاعر از درد عشق، ناامیدی و آرزوی وصال سخن می‌گوید. او از دل بیمار، جهان افسرده و عشق خون‌آشام یاد می‌کند و به دنبال راهی برای تسکین درد خود است. شاعر از بی‌وفایی و کینه‌ی معشوق شکایت دارد و آرزو می‌کند که بتواند با عشق خود جهان را دگرگون کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و گاهی تلخ است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژه‌هایی مانند «خون‌آشام» و «قاتل» ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶۷۸

در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندازم
دل بیمار خود را بر کدامین بستر اندازم؟

جهان افسرده شد از عشق خون آشام، اشارت کن
که این دل مردگان را در رگ جان نشتر اندازم

کف خاکستر تفسیده ام در کار محشر کن
که دوزخ در بهشت و العطش در کوثر اندازم

دل نامهربانت کینهٔ عاشق چرا دارد؟
اگر رسم وفا عیب است از عالم براندازم

قدح پیمای من، داری اگر ذوق کباب دل
بفرما تا به داغ دوستی بر اخگر اندازم

غبار دل بود، تا کی، کهن ویرانهٔ دنیا؟
بگو تا کار عالم را به مژگان تر اندازم

بساط عشق بازان گرمی هنگامه می خواهد
تو چوگان کن کمند زلف را تا من سراندازم

حزین از عشق دارم در رگ جان گرمی خونی
که در شمشیر قاتل پیچ و تاب جوهر اندازم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.