هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از می‌نوشی و مستی به عنوان نمادی برای رهایی از دغدغه‌های دنیوی و رسیدن به وصال معشوق استفاده می‌کند. شاعر از هشیاری دوری می‌کند و آرزوی رهایی از قیدوبندهای دنیا را دارد. در نهایت، او دولت حقیقی را در خاک پای یار می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و استعاره‌های شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

شمارهٔ ۶۸۴

ساقیا رخ بنما تا همه از کار شویم
آنقدر می به قدح ریز که سرشار شویم

خبر از وضع جهان مرده دلی می آرد
مصلحت نیست درین مرحله هشیار شویم

ای خوش آن روز که دین در سر زلف تو کنیم
فارغ از کشمکش سبحه و زنّار شویم

نشکند بادهٔ گلرنگ خماری که مراست
ای خوش آن روز که مست از می دیدار شویم

دولت هر دو جهان خواب و خیال است حزین
دولت آن است که خاک قدم یار شویم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.