هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و فراق یار مینالد و از غم و اندوهی که در دل دارد سخن میگوید. او از ناتوانی در فراموشی عشق و رنجی که متحمل شده است، شکایت میکند و آرزوی دیدار معشوق را دارد. همچنین، شاعر از زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۶۸۵
در زیر لب، آه از دل ناشاد برآرم
آن مایه نفس نیست که فریاد برآرم
چون ساکن جنّت شوم اندوه تو باقی ست
کی دل دهدم تا غمت از یاد برآرم؟
از یار به اغیار که برده ست شکایت؟
هم پیش تو از جور تو فریاد برآرم
گر با سر زلف تو فروزد رخ دعوی
دود از شکن طرّهٔ شمشاد برآرم
تا عرضهٔ تاراج متاعم شود از تو
از کلبه چراغی به ره باد برآرم
باشد که خرامان به تماشاگهم آیی
مجنون شوم و عربده بنیاد برآرم
از خامه حزین آزر بتخانهٔ عشقم
هر دم صنمی زین صنم آباد برآرم
آن مایه نفس نیست که فریاد برآرم
چون ساکن جنّت شوم اندوه تو باقی ست
کی دل دهدم تا غمت از یاد برآرم؟
از یار به اغیار که برده ست شکایت؟
هم پیش تو از جور تو فریاد برآرم
گر با سر زلف تو فروزد رخ دعوی
دود از شکن طرّهٔ شمشاد برآرم
تا عرضهٔ تاراج متاعم شود از تو
از کلبه چراغی به ره باد برآرم
باشد که خرامان به تماشاگهم آیی
مجنون شوم و عربده بنیاد برآرم
از خامه حزین آزر بتخانهٔ عشقم
هر دم صنمی زین صنم آباد برآرم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.