هوش مصنوعی:
این شعر از حزین لاهیجی، بیانگر احساسات شاعر درباره رهایی از خودی و رسیدن به نور حقیقت است. شاعر از توبه و غسل توبه سخن میگوید و با اشاره به می و میخانه، به دنبال رهایی از دردهای دنیوی است. همچنین، او به پذیرش بلاها و مشکلات زندگی اشاره میکند و در نهایت، آرزوی رهایی از رنجها را دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای مرتبط با می و میخانه ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و بلا نیاز به درک بالاتری از زندگی دارند.
شمارهٔ ۶۸۹
هست چو شبنم از خودی، ننگ حجاب بر سرم
تا رسد آفتاب من، گرم عتاب بر سرم
پیر مغان اشارتم کرد به غسل توبه ای
ریخت حریف میکده، جام شراب بر سرم
بارد اگر از آسمان برق بلا به راه تو
پا نکشم، که شد یکی آتش و آب بر سرم
ساقی سنگدل مرا چند بهانه می دهی؟
بادهٔ ناب در کفت، شور شراب بر سرم
وا رهد از کف اجل، جان فسردهٔ حزین
تیغ کرشمه ای رسد، گر به شتاب بر سرم
تا رسد آفتاب من، گرم عتاب بر سرم
پیر مغان اشارتم کرد به غسل توبه ای
ریخت حریف میکده، جام شراب بر سرم
بارد اگر از آسمان برق بلا به راه تو
پا نکشم، که شد یکی آتش و آب بر سرم
ساقی سنگدل مرا چند بهانه می دهی؟
بادهٔ ناب در کفت، شور شراب بر سرم
وا رهد از کف اجل، جان فسردهٔ حزین
تیغ کرشمه ای رسد، گر به شتاب بر سرم
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.