۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۹۰

در غمت ترک گفتگو کردم
دهن زخم را رفو کردم

هر چه می گفت از غمت شد راست
با تو دل را چو روبه رو کردم

من گدای در خراباتم
هر چه دادند در کدو کردم

سیر چشمم ز نعمت دو جهان
خاک در چشم آرزو کردم

مغزم آشفته تر شد از دستار
دهن شیشه را چو بوکردم

مجلس باده شاهدی می خواست
دست درگردن سبوکردم

به می از لوث زهد خشک حزین
دلق آلوده شستشو کردم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.