هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از آواز و نالههای خود میگوید که بیهدف در زمین و آسمان میپیچد. او احساس میکند که نغمههایش شکسته شده و در سینه آرام گرفتهاند. شاعر خود را نوآموز نواسازی میداند و از عشق و رنجهایش میسراید. او از خاموشی و پریشانی میگوید و اینکه آوازش همدم دل آشفتگان است. شاعر از نالههای بیهودهاش خسته شده و احساس میکند که غم به دلش نشسته است. او نالههایش را از ناسنجیدگان پنهان میدارد اما اگر کسی گوش شنوا داشته باشد، آوازش را میشنود. شاعر از عشق و رسیدن به مقصود میگوید و اینکه آوازش مانند خروش دل دریا است و نمیتواند آن را ساکت کند. در نهایت، او از نالههایش که بوی درد میدهد اما اسیران قفس را خشنود میکند، سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال دشوار باشد.
شمارهٔ ۷۱۷
زمین و آسمان بیهوده می پیمود آوازم
شکستم نغمه را در سینه و آسود آوازم
نوآموز نواسازی نیم چون قمری و بلبل
زبور عشق می سنجید با داوود، آوازم
پریشان کرده مو، در ماتم خاموشیم مجنون
دماغ آشفتگان را همدم دل بود آوازم
نفس در سینه ام گر نیست، داد از دست دل دارم
که از بیهوده نالی های خود فرسود آوازم
به این افسرده حالی باد دامان زبانم بین
ز مغز دوزخ آشامان برآرد دود آوازم
نشانیده ست دل را غم، به خاک تیره بختی ها
چو میل سرمه می خیزد غبارآلود آوازم
پوشیده دارم ناله خود را ز ناسنجیدگان
گرت گوشی ست اینک زیر لب موجود آوازم
حجاب عشق دارد در شمار دور گردانم
وگرنه می رسد تا منزل مقصود آوازم
مرا از سینه می جوشد خروشی از دل دریا
کجا از بستن لب می شود مسدود آوازم
حزین از ناله ام هر چند بوی درد می آید
اسیران قفس را می کند خشنود آوازم
شکستم نغمه را در سینه و آسود آوازم
نوآموز نواسازی نیم چون قمری و بلبل
زبور عشق می سنجید با داوود، آوازم
پریشان کرده مو، در ماتم خاموشیم مجنون
دماغ آشفتگان را همدم دل بود آوازم
نفس در سینه ام گر نیست، داد از دست دل دارم
که از بیهوده نالی های خود فرسود آوازم
به این افسرده حالی باد دامان زبانم بین
ز مغز دوزخ آشامان برآرد دود آوازم
نشانیده ست دل را غم، به خاک تیره بختی ها
چو میل سرمه می خیزد غبارآلود آوازم
پوشیده دارم ناله خود را ز ناسنجیدگان
گرت گوشی ست اینک زیر لب موجود آوازم
حجاب عشق دارد در شمار دور گردانم
وگرنه می رسد تا منزل مقصود آوازم
مرا از سینه می جوشد خروشی از دل دریا
کجا از بستن لب می شود مسدود آوازم
حزین از ناله ام هر چند بوی درد می آید
اسیران قفس را می کند خشنود آوازم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.