هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از ناکامی‌ها و ناامیدی‌های زندگی است. شاعر از بی‌تأثیری فغان و سخن خود در تغییر شرایط می‌نالد و احساس می‌کند که تلاش‌هایش بی‌ثمر بوده‌اند. او از ناتوانی در تغییر سرنوشت و فریب‌خوردگی توسط دنیا سخن می‌گوید و افسوس می‌خورد که چرا نتوانسته است مسیر زندگی را به سوی بهتر شدن تغییر دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق غم و ناامیدی و انتقادهای اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد و نیاز به بلوغ فکری بیشتری دارد.

شمارهٔ ۷۲۱

نشد فغان به اثر تا ره جنون نزدم
سخن به نشئه نشد تا نفس به خون نزدم

گرفته است سبوی مرا به سنگ چرا؟
گلی به شیشهٔ این چرخ آبگون نزدم

به نزد شعبده بازان پیاده فرزین است
منم که نقش دغل با سپهر دون نزدم

سبک سران پی کلکم روند و افسوس است
که نعل رخش سخن را چرا نگون نزدم؟

چو سلک نظم جگر پاره ها گسسته حزین
گره به رشته این اشک لاله گون نزدم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.