هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و سودا سخن می‌گوید و احساسات خود را با تصاویر طبیعی مانند گل و بلبل و بهار بیان می‌کند. او از درد عشق و دوری از مقصد می‌نالد و خود را مانند شمعی می‌داند که می‌سوزد تا محفل را روشن کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۵۲

ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من
نمک پرورده ی شور بهاران است داغ من

دمی در گلشنم، ضبط زبان خود کن ای بلبل
که نازکتر بود از پرده های گل دماغ من

کند سر دو عالم را، ز مستی نقل محفلها
کنی در ساغر جمشید اگر دُردِ ایاغ من

من بی حاصل از بس دورگرد مقصد خویشم
نفس در سینه ی برق است سوزان، در سراغ من

چو شمع از جان گدازی می کنم محفل فروزیها
حزین تا من نمی سوزم، نمی سوزد چراغ من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.