هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غمگین، درد و اندوه عاشق را بیان میکند که با وجود رنجها، عشقش سرمایه زندگی اوست. شاعر از تب عشق، ضعفها و سختیهای زندگی میگوید و اشارهای به افسانههای باستانی مانند عنقا دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین، استفاده از استعارههای پیچیده و اشاره به افسانههای باستانی ممکن است برای خوانندگان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۷۵۳
ای درد تو یار جانی من
اندوه تو شادمانی من
پیرایه ی داغ توست چون شمع
سرمایه ی زندگانی من
بیماری من حلاوت آمیخت
با تلخی زندگانی من
آهن موم است از تب گرم
در پنجهٔ ناتوانی من
دشوار زمانه گشت آسان
از همّت سخت جانی من
عنقا که شنیده ای ز افواه
نامی ست ز بی نشانی من
گویند حزین به داستان ها
از نغمهٔ باستانی من
اندوه تو شادمانی من
پیرایه ی داغ توست چون شمع
سرمایه ی زندگانی من
بیماری من حلاوت آمیخت
با تلخی زندگانی من
آهن موم است از تب گرم
در پنجهٔ ناتوانی من
دشوار زمانه گشت آسان
از همّت سخت جانی من
عنقا که شنیده ای ز افواه
نامی ست ز بی نشانی من
گویند حزین به داستان ها
از نغمهٔ باستانی من
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.