۱۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۵۳

ای درد تو یار جانی من
اندوه تو شادمانی من

پیرایه ی داغ توست چون شمع
سرمایه ی زندگانی من

بیماری من حلاوت آمیخت
با تلخی زندگانی من

آهن موم است از تب گرم
در پنجهٔ ناتوانی من

دشوار زمانه گشت آسان
از همّت سخت جانی من

عنقا که شنیده ای ز افواه
نامی ست ز بی نشانی من

گویند حزین به داستان ها
از نغمهٔ باستانی من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.