هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از شور و شیدایی عشق سخن میگوید و از تماشای زیباییها و رنجهای عشق حکایت دارد. شاعر با تصاویر پراحساس و استعارههای زیبا، حالات عاشقانه و عرفانی خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از استعارهها و تصاویر ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۷۶۳
نقاب از چهره بگشا، شور محشر را تماشا کن
درآ در جلوه، آه شعله پیکر را تماشا کن
به جورم کوش و ظاهر کن عیار کامل صبرم
به رنگم بین و عشق سکه بر زر را تماشا کن
تکلّم شیوه شو، حسرت ده اعجاز مسیحا را
تبسّم آشنا شو، موج کوثر را تماشا کن
ز داغم پرده برگیر آتشی در جان دریا زن
ز چشمم آستین بردار و گوهر را تماشا کن
مبادا بلبلی چون من، سپند بزم بی تابی
قفس از نالهٔ من سوخت، مجمر را تماشا کن
به وجد آورده دل را شور آه آتش آلودم
به بال شعله می رقصد، سمندر را تماشا کن
حریف کاوش مژگان خون ریزش نیی زاهد
به دست آور رگ جانی و نشتر را تماشا کن
به چشم عاشقان رو در نقاب زلف می آید
به اوج طالع ما، سیر اختر را تماشا کن
نگسترد از کرم یک ره به فرقم سایه ی لطفی
وفای آفتاب ذرّه پرور را تماشا کن
سموم نالهٔ آتش نفس دارد پریشانم
غبارم را به شور آورده، صرصر را تماشا کن
به دام بوریا افتاده زاهد از زبونیها
به چشمی در نیامد، صید لاغر را تماشا کن
ز مرغان حرم در کام زاغان طعنه اندازد
مدار روزگار سفله پرور را تماشا کن
درین بزم از نوا سنجان چو مینا پنبه درگوشم
چو خر مطرب شود بنشین و عرعر را تماشا کن
حزین اعجاز کلکم را، هوس کرده ست نادانی
دم از اعجاز عیسی می زند، خر را تماشا کن
درآ در جلوه، آه شعله پیکر را تماشا کن
به جورم کوش و ظاهر کن عیار کامل صبرم
به رنگم بین و عشق سکه بر زر را تماشا کن
تکلّم شیوه شو، حسرت ده اعجاز مسیحا را
تبسّم آشنا شو، موج کوثر را تماشا کن
ز داغم پرده برگیر آتشی در جان دریا زن
ز چشمم آستین بردار و گوهر را تماشا کن
مبادا بلبلی چون من، سپند بزم بی تابی
قفس از نالهٔ من سوخت، مجمر را تماشا کن
به وجد آورده دل را شور آه آتش آلودم
به بال شعله می رقصد، سمندر را تماشا کن
حریف کاوش مژگان خون ریزش نیی زاهد
به دست آور رگ جانی و نشتر را تماشا کن
به چشم عاشقان رو در نقاب زلف می آید
به اوج طالع ما، سیر اختر را تماشا کن
نگسترد از کرم یک ره به فرقم سایه ی لطفی
وفای آفتاب ذرّه پرور را تماشا کن
سموم نالهٔ آتش نفس دارد پریشانم
غبارم را به شور آورده، صرصر را تماشا کن
به دام بوریا افتاده زاهد از زبونیها
به چشمی در نیامد، صید لاغر را تماشا کن
ز مرغان حرم در کام زاغان طعنه اندازد
مدار روزگار سفله پرور را تماشا کن
درین بزم از نوا سنجان چو مینا پنبه درگوشم
چو خر مطرب شود بنشین و عرعر را تماشا کن
حزین اعجاز کلکم را، هوس کرده ست نادانی
دم از اعجاز عیسی می زند، خر را تماشا کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.