۱۶۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۶۲

چشمت از ناز نبستهست در راز به من
رسد از جنبش مژگان تو آواز به من

مهر را ذره ناچیز نمی گردد بار
چون خریدی مده ای شوخ، مرا باز به من

سرنوشت دلم از داغ سویدا پیداست
روشن انجام شد از نقطهٔ آغاز به من

شهد بی منّت کوثر نسب مرگ کجاست؟
تا به کی زندگی تلخ، کند ناز به من؟

نیست احسان کمی ای فلک تنگ فضا
این که نگذاشته ای حسرت پرواز به من

به ادای سخنم گوش نگهدار حزین
چشم جادو نگه، آموخته اعجاز به من
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.