هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به زیبایی‌های وجودی، عشق، فداکاری و رازهای درون می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند مهر و وفا، نیاز، عجز و تجلی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند شمع، گهر و شراب شوق، احساسات عمیق انسانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۸۱۸

به جلوه های رسا سرفراز می آیی
مگر ز غارت عمر دراز می آیی

ز خون مهر و وفا تیغ ناز غمّاز است
که از کمینگه خیل نیاز می آیی

به عجز شمع تجلی به خاک می غلتد
تو چون به این رخ طاقت گداز می آیی

گهر به خلوت خاص صدف نمی آید
چنین که در دل اهل نیاز می آیی

چو بوی گل همه ساز رهم، قدم بردار
اگر به پرسشم ای چاره ساز می آیی

شراب شوق ز خود برده صد بیابانم
تو تا به خلوتم ای مست ناز می آیی

کمند گردن عمر گذشته جلوهٔ توست
به شیوه های خوش ای دلنواز می آیی

گهی به صورت معنی گهی به پرده لفظ
نهان به گوش دل اهل راز می آیی

حزین از آن بت هر جایی آرزو داری
چنین که می روی از خویش و باز می آیی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.